عشق و عاشقی
عشق و عاشقی
براندن میگوید: ”عشق و عاطفه به هیچ وجه نمیتواند جایگزین هویت شود.“ یعنی شما ضمن اینکه شخصی را دوست دارید، هویت خود را از دست نمیدهید. ولی دیگر فلاسفه اعتقاد دارند اگر شما عاشقی شیدا و دلدادهای بیچون و چرا باشید حرمت به خود را از دست میدهید. یعنی به جای عشق به طرف مقابلتان، به او اعتیاد پیدا میکنید، زیرا دیگر هویتی برای شما باقی نمانده که در پناه آن استقلال خود را حفظ کنید.
از نظر روانشناسان اعتیاد عاطفی چیزی شبیه اعتیاد به موادمخدر یا اعتیاد به مشروبات الکلی است که شخص فقط به حکم نیاز به طرف او جذب میشود. پس فقر معنوی در عاشق باعث میشود که به شدت به معشوق وابسته شده و در خیلی از موارد آویزان او شود و اگر به دلایلی رابطهاش قطع یا تضعیف شود معتاد عاطفی دچار چالشهای شدیدی میشود و همانند معتادی که او را از مصرف موادمخدر منع کردهاند، در تب و تاب میافتد.
عاشق واقعی نه کسی را استعمار میکند و نه مستعمره کسی میشود. کسی که استقلال رای و نظر دارد، نه ملک مطلق کسی میشود و نه احساس مالکیت بر دیگری دارد. اغلب کسانی که مایلند مستعمره دیگران بشوند باید در تفکر خود تجدیدنظر کرده و تلاش نمایند تا دوباره هویت خود را بازیابند.