مکانیزم دفاعی اختلال شخصیت مرزی و درمان
مکانیزم دفاعی اختلال شخصیت مرزی و درمان
همانندسازی فرافکنانه
🔺ملانی کلاین اولین روانکاوی بود که به این فرایند اشاره کرد. ترکیب مکانیسمهای فرافکنی ودرونفکنی از سوی اوگدن(۱۹۸۲) به این ترتیب توصیف میشود:
در همانندسازی فرافکنانه بیمار نه تنها درمانگر را در پرتو تجارب گذشته خود به شکلی تحریف شده میبیند، بلکه فشاری را بر درمانگر تحمیل میکند که حس و حالی مطابق تخیلات ناخودآگاه وی پیدا کرده و براساس آن عمل کند.
🔺در واقع فرافکنی ودرونفکنی در شکل ابتدایی و خام خود به دلیل اینکه فرد به تمایز میان دنیای بیرون ودرون موفق نشده است( مانند افراد مرزی)، با یکدیگر ممزوج میشوند.
🔺برای تمایز میان فرافکنی و همانندسازی فرافکنانه به مثالهای زیر توجه کنید:
📎بیمار الف: (با احساس شرم): من میدانم دلیلی ندارد که فکر کنم شما از من خوشتان نمیاید اما نمیتوانم این فکر را از خودم دور کنم.
📎بیمار ب: (با لحنی متهمکننده): شما روانپزشکها فقط دوست دارید لم بدهید و در مورد آدمها قضاوت کنید. من هیچ اهمیتی به مزخرفاتی که در کلهی تو هست نمیدهم.
🔺فرض بر این است که درمانگر جلسه را با علاقه، دوستانه و مهربانانه شروع کرده باشد. محتوی فکر ازاردهنده در هردوی این بیماران یکسان است. هردو نگرانند که درمانگر موضعی سخت و توام با قضاوت داشته باشد. هردوی آنها یک ابژه منتقد و سرکوبگر و ایرادگیر (مثلا پدر) را به سوی درمانگر فرافکن میکنند. اما این دو شیوه ارتباطی در سه جنبه با هم متفاوتند:
۱- بیمار الف ظرفیت دروننگری و برقراری تمایز میان تخیلات خود وواقعیت را دارد. بیمار ب از سوی دیگر، فرافکنیهای خود را به عنوان واقعیتی مسلم فرض میکند
۲- این دو در براوردن هدف ساز و کار دفاعی یعنی رهاکردن فرد از احساسات مزاحم نیز با هم متفاوتند. بیمار الف با بیان حس خود و گزارش در مورد آن احساس رهایی میکند. بیمار ب هم حس خود را فرافکن میکند هم انرا در درون خود همچنان حفظ میکند.
۳- در رابطه با بیمار الف درمانگر در دوست داشتن او مشکلی نخواهد داشت و مانعی برای برقراری تفاهم درمانی به چشم نمیخورد اما در پاسخ به بیمار ب شروع به حس کردن همان احساسی میکند که بیمار به او نسبت میدهد. آماده برای قضاوت، بیتوجه و سرد.
🔺این باعث شکل گیری فرایندی میشود که جریان رابطه را به سمت و سویی هدایت کند که با تصور اولیه بیمار (فرافکنی وی) جور در آید. در واقع بیمار تمایلی ناخودآگاه برای پوشاندن لباس ابژههای قدیمی خود به تن درمانگر ودیدن او در همان قد و قامت و شکل و شمایل دارد.
🔺این شیوه ارتباطی نه تنها در جریان درمان که در سایر روابط زندگی او نیز (مثلا ارتباط به همسر) خود را نشان میدهد. خانمی که پدری سختگیر خشن و سرد داشته پس از مدتی میبیند که شوهر او نیز نسخه بدلی از پدر شده است. او غافل از این پدیده است که خود وی به مرور زمان این نقش را به همسرش تحمیل کرده است.
فرافکنی، درونفکنی
فرافکنی ودرونفکنی دو روی یک سکه هستند. در هردوی آنها، مرز میان خویشتن ودنیا به نحوی مخدوش و نفوذپذیر میشود. در دوران نو