ناتوانی در تحمل ناکامی، توقف در رشد و مرگ است
ناتوانی در تحمل ناکامی، توقف در رشد و مرگ هست
وقتی من اشتیاق داشته باشم که همه چیز را به طور تمام و کمال داشته باشم اینجا در مسیر سعادتمندی و رشد نیستم ، من باید بتوانم بالاخره با چیزی راضی شوم در فانتزی چیزهای زیادی می تواند به وجود بیاید .
ما می توانیم یک دون ژوان باشیم که ۱۰۰۳ همسر داشته است .
در مورد این ۱۰۰۳ موضوع همان یک نفری هست که از دست رفته ، آن چیزی که از دست رفته در واقع همان کاملیت هست که از دست رفته ، انسان تمایل دارد به ارضای کامل نخستین که در آغوش مادر اتفاق میافتاد برگردد .
قبلا من کامل بوده ام و هیچ چیزی کم نبود در واقع ما الان داریم صنعتی را اختراع میکنیم که هوش مصنوعی بتواند برای ما کار کند و همهی میل های ما را برآورده سازد .
تصور کنید اگر اینطور باشد ما دیگر نباید از تختمان هم بلند شویم و یک قدم هم جلوتر برویم ، ما اصلا نباید به دنیا بیاییم و اینجا دوباره ارتباط با مرگ را میبینیم. میل به نبودن را در اینجا می توان مشاهده کرد .
برمیگردیم به سوال مقعدیت، من صحبت از دهانیت کردم . در مرحله مقعدی که کودک ضمن دریافت آموزش توالت رفتن با قوانین و ضوابط آشنایی پیدا میکند، تربیت شکل میگیرد. جور دیگری هست تربیت در اینجا که والدین تقاضاهایی از کودک داشته ، و دستورهایی به او میدهند که این کار را بکن و این کار نکن .
الان دیگر پوشک شدن تمام شده ، کودک باید روی دستشویی بنشیند .اینجاست که درخواست پدر و مادر به میان می آید و به او گفته می شود که تو باید اینکار را بکنی و نیازی به پوشک نداری اینجاست که انسان فقدان را متحمل می شود تا قبل از این بچه می توانست با دست غذا بخورد و می توانست همه چیز را به خود بمالد و می توانست هر وقت و هر جا مدفوع کند ، ادرار کند و هر کاری دلش خواست بکند اینجاست که درخواست های والدین می آیند ؛ می توانی از الان با قاشق و چنگال غذا بخوری ، دیگر نیازی به پوشک نداری من دیگر تو را بغل نمی کنم و این سمت و آن سمت نمیبرم خودت باید بروی .
در اینجاست که فرهنگ محدودیت ایجاد می کند اما هم زمان با آن رشد هم هست . رشد همیشه دو رو دارد یک روی آن محدودیت است و روی دیگر آن امکاناتی است که برای او به دنبال محدودیت و قانون به وجود می آید