روان درمانی

گسستگی یا تجزیه

گسستگی یا تجزیه

گسستگی لحظاتی است که ما به صورت فیزیکی حضور داریم اما به لحاظ ذهنی از جائیکه هستیم فاصله داریم.

علائمی مثل ناخن جویدن، جویدن جداره دهان و لب‌ها و یا کشیدن شکل و خط خطی کردن و غیره حاکی از فعال بودن این مکانیزم دفاعی ست.
گسستگی پاسخی به آسیب(تروما) است؛

بیایید هر فقدانی را آسیب در نظر بگیریم. حتماً نباید دچار سوءاستفاده جنسی یا جسمی شده باشیم و یا دچار اتفاقات وحشتناکی که در فیلم ها می بینیم. فقدان هایی منجر به تنهایی عمیق، افسردگی می شوند و اما برخی دیگر منجر اضطراب خفیف. هر کدام از این فقدان ها می تواند در ما مکانیزم گسستگی را فعال بکند.
تروما نمی تواند با توجه به حادثه و اتفاق تخمین زده شود. بدانیم که تروما برای هر فرد می تواند معنی کاملا متفاوت و تجربه‌ای منحصر به فرد باشد.

اما وقتی فقدان هست یعنی احساسات سخت هم هست. برای کاهش این درد،‌ ما از بدن‌مان و خودمان فرار می‌کنیم.

این مکانیزم، یعنی گسستگی از کودکی شروع می شود؛ یعنی زمانیکه ‌محیط برای‌مان به اندازه کافی امن نیست.
به طور مثال، مادری که بسیار مشغول است، خود گسسته است و گرفتار.
زمانیکه مجبوریم برای گرفتن توجه و احساس دوست داشته شدن، سخت تلاش کنیم. سخت درس بخوانیم و یا نه رفتارهای غیرعرف و خارج از نرم انجام دهیم!

لحظاتی که گسسته هستیم در بدن‌مان نیستیم، ما در فضای دیگری هستیم، در آن‌جا و با آن افراد نیستیم، حضور نداریم. بعضی مواقع ذهن‌مان خالی‌ست. با احساسات‌مان ارتباطی نداریم و در نتیجه نمی دانیم چه چیزی واقعی‌ست، گم و گیج هستیم.  این حالت شبیه این است که انگار به خودمان از بیرون نگاه می کنیم.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا