روان درمانی

چرخه ایجاد افسردگی

چرخه ایجاد افسردگی

همه انسان‌ها احتمالا حالت‌های افسردگی را تجربه کرده‌اند. اگر توجه کافی به خرج دهیم، به راحتی می‌توانیم ببینیم این حالت ها با نظم خاصی ظهور می‌کنند: یعنی هر زمان که ما احساسی ناخواسته یا میلی را درون خود سرکوب می‌کنیم آن‌ها اوج می‌گیرند. سپس این حالت افسردگی تمام سرزندگی فرد را خفه می‌کند. اگر فرد بزرگسالی یکی از عزیزانش را از دست بدهد و نتواند غم خود را بروز دهد یا بکوشد با گزینه‌ای دیگر خود را از غصه خوردن منحرف سازد، باید بداند دچار افسردگی شده است. یا اگر کسی عصبانیت خود را از رفتار دوستش مخفی می‌کند تا او را از دست ندهد، باید بداند که دچار افسردگی شده است. اگر فرد توجه کافی به خرج بدهد و متوجه این ارتباطات شود، می‌تواند از افسردگی خود سود ببرد و از آن برای پی بردن به حقیقت درونی و زندگی‌اش پی ببرد.
زمانی که چندین بار تجربه کنیم که فوران احساسات شدیدِ مربوط به دوران کودکی ( احساساتی که مشخصه اصلی‌شان، غیر قابل درک بودنشان است) می‌تواند، افسردگی‌های بلندمدت مارا التیام ببخشد، از آن پس نحوه برخورد خود را با احساسات(ناخواسته) و بالاتر از همه احساسات دردناک تغییر خواهیم داد.
در واقع کشف خواهیم کرد دیگر مجبور نیستیم از الگوی گذشته پیروی کنیم که باعث ناامیدی و سرکوبِ درد و فرو خوردن احساسات می‌شد؛ زیرا ما حالا روش بهتری برای برخورد با نا امیدی و سرخوردگی در اختیار داریم که عبارت است از : تجربه و بروز درد. بدین ترتیب، ما بالاخره به تجارب گذشته خود و بخش هایی از خودمان و سرنوشتمان که قبلا بر ما پوشیده بودند دسترسی می‌ یابیم و از زندان درون خود رها می‌شویم

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا