فرافکنی کردن یا نسبت دادن بخش های انکار شده و سرکوب شده خودمان به دیگری
فرافکنی کردن یا نسبت دادن بخشهای انکار شده و سرکوب شده خودمان به دیگری
چیزیکه در فرافکنی می تواند به ما کمک کند کارکردن روی بخشهای به اصطلاح تاریکِ ذهنمان است.
این بخشهای تاریک پر شدهاند از چیزهایی که انکارشان کردهايم.
بهطور مثال، اگر در کودکی برای موضوعی خیلی گریه می کردیم، از جانب والدین مان یا کسانی که این نقش را ایفا می کردند، این بازخورد را دریافت می کردیم که “خوب نیست” انقدر حساس باشی، “قوی باش!”
یا وقتهایی که “عصبانی” بودیم، به “پسر یا دختر بد” متهم می شدیم. بنابراین، ما تلاش کردیم قوی باشیم، خوب باشیم. ما از آنها یاد گرفتیم که چه چیزهایی مورد قبول آنها هستند و چه چیزهایی نه، چراکه نیاز ما به عنوان یک کودک “دوست داشته شدن” و “مراقبت شدن” بود. اینجا همانجایی برای نادیده گرفتن بخشهایی از خودمان بود؛ اینگونه شد که قسمتهایی که مورد قبول نبودند را به بخشِ تاریک راندیم.
واقعیت این است که همه ما انسانها بخشهايی داریم که آنها را “منفی” می بینیم. همه ما حرص، شرم، خشم، نفرت، خودخواهی و رشدنایافتگی و خیلی ویژگی های دیگر را با خودمان حمل میکنیم. و همچنین ظرفیتهایی مثل دوست داشتن، عشق ورزيدن، بخشش و دیگری رادر نظر گرفتن، در همه ما وجود دارند.
خب حالا شاید بپرسید که اگر تمامی اینها در بخش تاریک ذهنمان قرار دارد چگونه به آن دست پیدا کنیم؟ سؤال بسیار خوبیست!
برای اینکه کار را شروع کنید، به چیزهایی که اغلب در دیگران می بينيد، توجه کنید. اینکه چطور راجع به آنها صحبت می کنید. چیزهایی که اغلب اوقات در افراد دیگر می بینید، همان هایی ست که در خودتان منتظرند، دیده شوند و با شما یکپارچه شوند.
این را نیز بگویم که وقتی شما چیز مثبتی را در دیگری می بینی که آرزو داشتی تو هم اینگونه بودی، بدان و آگاه باش که این ویژگی درونِ خودت نیز هست. به این دلیل هست که می توانی در دیگری ببینی. پس وقتی داری راجع به دیگری قضاوت می کنی، بهتر است این، چراغ قرمزی باشد برای ایستادن، مکث کردن و دیدن آنچه که درون خودتان میگذرد.